هوایت که به سرم می زند ، دیگر در هیچ هوایی نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است هوایِ بی تو ...
جدا که شدیم ، هر دو به یک احساس رسیدیم ؛
تو به “فراغــــــت”
من به “فراقــــت”
یک حرف تفاوت که مهم نیست ...
شش ماه مهربونی کن ، خوب باش ، هر کاری از دستت بر میاد انجام بده تا بفهمه دوستش داری
دو روز سگ میشی ، اونوقت میگه : حالا شناختمت
مـــن بـــرای دوســــت داشــــــتن دلیــــل نمـــی خواهــــم!
همـــین دستهـــای تـــو کـــافــــــی است ... !
عشق چیست که همه از آن میگویند؟
ع : عبرت زندگی
ش : شلاق زمانه
ق : قصاص روزگار
اما افسوس و صدافسوس که شلاق زمانه را خوردم ، قصاص روزگار را کشیدم، اما عبرت نگرفتم ... !!!
یادته زیره گنبد کبود
دوتا عاشق بودن و کلی حسود ؟
تقصیر همون حسودا بود که الان شده یکی بود یکی نبود
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای!
این منم که به یادم اجازه نمیدم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند... صحبت از فراموشی نیست...
صحبت از لیاقت است ....!