Status 21

 

بغض در گلویم پیچ می خورد و قلمم پریشان شده!! باید بگویم ؛

بگویم ، که بین این همه آدم واقعا تنهایم ...

Status 20

   

میشه تنهایی بازی کرد ، میشه تنهایی خندید ، میشه تنهایی سفر کرد ، ولی خیلی سخته تنهایی ، تنهایی را تحمل کرد !

 

Status 19

 

بــعضی زخمها رو باید درمان کنی تا بتونی به راهت ادامه بدی ...

بــعضی زخمها ، باید باقی بمونه تا هیچوقت راهت رو گم نکنی ...

Status 18

 

چقدر سخته وقتی پر از دردی و از درون داری ذره ذره آب می شی ، ولی باز هم لبخندتو از اطرافیانت دریغ نکنی !!!

Status 17

 

انقدر با تو یکی شده ام .. که وقتی نیستی دنبال خودم میگردم....

 

Status 16


من از اعدام نمی ترسم..

نه از چوبش ، نه از دارش
من از پایان بی دیدار می ترسم ..

 

Status 15

 

 

خیلی سختــــه با  " بــــغــــــــــض "  بنویسی  ،  با  " خـــــــنـــــده "  بخوننت

Status 14

  

می خواهم خودم را بُر بزنم ؛ شاید این دست " تو " بیایی . . . !

Status 13

 

   

 

هوایت که به سرم می زند ، دیگر در هیچ هوایی  نمی توانم نفس بکشم! 

 عجب نفس گیر است هوایِ بی تو ...

Status 12

 

 

جدا که شدیم ، هر دو به یک احساس رسیدیم ؛
تو به “فراغــــــت”
من به “فراقــــت”
یک حرف تفاوت که مهم نیست ...